عجله به معنای انجام عملی پیش از زمان و موعد آن است. عجله همانند کندن میوه نارس از درخت است که نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار از نظر مالی و طبی است.
از نظر قرآن، مردمان گرایش خَلقی به عجله دارند(انبیاء، آیه 37)؛ یعنی مقتضای خلق انسان عجله است؛ یعنی وجود خاکی و زمینی انسان موجب می شود که گرایش به عجله در او باشد. بنابراین، می بایست این عجله را همانند گرایش خلقی انسان به شهوت و غضب مهار کرد و اجازه داد تا عقلانیت همان طوری که شهوت و غضب را مهار می کند، عجول بودن را مدیریت کند و اجازه ندهد تا پیش از موعد و اوان چیزی اقدام به کاری کند.
خدا می فرماید یکی از عوامل اقدامات بد انسان به جای نیکی کردن، همین وجود عجله در ایشان است. از همین روست که قبل از نیکی دنبال بدی می روند.(رعد، آیه 6)
به هر حال، عجله کار خوبی نیست و انسان می بایست این خصلت عجول بودن را مهار و مدیریت کند؛ زیرا تبعات و آثار بدی را به دنبال دارد.
از آیات قرآنی به دست می آید که حضرت موسی(ع) با «عجله» در رفتن به «میقات» بستری برای «فتنه» امت خویش فراهم آورد. خدا می فرماید: وَمَا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یَا مُوسَى! قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ ؛ و اى موسى چه چیز تو را دور از قوم خودت به عجله واداشته است؟ گفت: اینان در پى من هستند؛ و من اى پروردگارم به سویت عجله کردم تا خشنود شوى. فرمود: در حقیقت ما قوم تو را پس از عزیمت تو به سوی خودمان آزمودیم و سامرى آنها را گمراه ساخت. (طه، آیات 83 تا 85)
حضرت موسی(ع) با همین شیوه در برابر عالم لدنی قرار می گیرد و با آن که وعده می دهد تا پایان سفر سکوت کند، اما به سبب مخالف یابی اعمال سه گانه با شریعت الهی، عجولانه پرسش بلکه حتی اعتراض می کند و به تعهدات خویش ملتزم نمی ماند.(کهف، آیات 65 تا 85)
خدا به پیامبرش بارها خاطر نشان می کند که «عجله» خوب نیست. بنابراین، نمی بایست در ابلاغ و تلاوت آیه پیش از آن که دستور قرائت از سوی خدا صادر شود، عجله کند؛ بلکه بماند تا در زمان مشخص آن را ابلاغ کند؛ زیرا همه قرآن به صورت جمله واحده و انزال دفعی یک بار بر قلب آن حضرت نازل شده بود(شعراء، آیات 192 تا 193)؛ ولی ایشان مامور بود تا آیات قرآنی را در زمانی که جبرئیل (ع) از سوی خدا مشخص می کند، ابلاغ نکند؛ زیرا ابلاغ دانسته ها قبل از زمان و اوانش، عجله است.(طه، آیه 114؛ قیامت، آیات 16 تا 19؛ بقره، آیه 97)
از نظر قرآن، این که انسان بخواهد چیزهایی را که برای آخرت است در دنیا به دست آورد، از مصادیق عجله و خلاف عقلانیت است؛ زیرا این گونه آخرت از دست می رود.(قیامت، آیات 20 و 21)
پیامبر(ص) نیز نمی بایست برای عذاب کافران و دشمنان «عجله» داشته باشد، بلکه زمان عذاب خواهد رسید هر چند که آخرت باشد.(مریم، آیات 84 تا 86) پس پیامبر(ص) همانند پیامبران اولوا العزم صبور باشد و خواستار استعجال نباشد(احقاف، آیه 35)؛ زیرا حکمت و مشیت الهی اقتضا دارد که هر چیزی در زمان خودش اتفاق افتد.
خدا حتی به پیامبر(ص) می فرماید به کسانی که خواهان استعجال عذاب هستند، بگوید که اگر امر در دست من بود، این کار را می کردم، ولی مشیت الهی چنین قرار نگرفته است و کار به دست خودش است.(انعام، آیات 57 و 58) البته خدا به پیامبرش می فرماید که به دشمنان بگوید که برخی از آن چه نسبت بدان عجله دارید، شاید بدان گرفتار شوید.(نمل، آیه 72) هر چند که مقتضای رحمت الهی این است که بر غضبش پیشی می گیرد و انسانها را زود گرفتار عذاب نمی سازد.(نمل، آیه 73)
البته برخی از مردم در کارهای عبادی خواهان عجله هستند، همانند عجله در مناسک حج که خدا مجاز دانسته است که بر خلاف این که اصل انجام عمل مناسک در زمان خودش است، نسبت به یک و دو روز پیش و پس سخت گیری نمی کند.(بقره، آیه 203)